« در هیچ عصری از اعصار در روی زمین این همه ظلم، خشونت،

گرسنگی و بردگی و ستم اقتصادی و اجتماعی سابقه نداشته است»

ژادک دریدا

« در قاموس بشری دردناکتر، غم انگیزتر و شکننده تر ا « فقر » کلمه ای

 یافت نمی شود »

حیف از دوران کودکی که سرنوشتش، بدون آنکه خودش بداند بازیچه یک

 زندگی جاودانه فانیست »

« همه مردم را نمی توان برای همیشه قول زدف عقل سیلم آنان، عطش

آنان برای احترام انسانی و عدالت باعث تجمع و همبستگی آنان می شود»

لینکلن رئیس جمهور آمریکا

  « به جای مجازات افراد به خاطر جرمشان باید آن شرایط اجتماعی را

که باعث پیدایش این جرائم می شود از بین برد و برای هر فرد همهء

نیازهایی را که برای تکامل زندگی اش در جامعه لازم دارد فراهم کرد »

مارکس و انگلس

« در جامعه کنونی ما به جای آنکه جوانی صدای آهنگی سر نهد زیر لب

می گوید: کمی به من کمک کنید، پول یک قهوه .....»

محرم سعیدی

« آیا لازم نیست، بیشتر و به طور جدی به ابزارهای تغییر سیستم بیندیشیم

 که جنایات را در جامعه پدید می آورند تا به تشویق جلادی بپردازیم که

جنایتکاران متعدد را اعدام می کند؟! » کارل مارکس

« درد من تنهایی نیست بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت، بی

 عرضگی را صبر، و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند

می نامند » گاندی

  « درد من درد حصار و برکه نیست ....

درد زیست در کنار ماهیانی است که حتی نام دریا در دهنشان نیست ....»

« تا آزادی انتقاد در کار نباشد، ستایش ارزنده ای نیز وجود نمی تواند داشته باشد ».

درد من تنهایی نیست بلکه مرگ ملتی است که گدایی را قناعت، بی عرضگی را صبر، و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند می نامند

«از تلخی مرگ مترس، که تلخی آن در ترسیدن از آن است»

میرداماد

« حرف های است برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوییم و حرف های است برای نگفتن حرف های که هرگز سَر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند و سرمایه ی ماورای هر کسی حرف های است که برای نگفتن دارد، حرف های که پاره های بودن آدمی اند و بیان نمی شوند مگر آنکه مخاطب خویش را بیابند ».